باغ گیاهشناسی و 12 روز کریسمس

ساخت وبلاگ

امروز از صبح داشتم روی رزومه ام کار میکردم و برای چند جا هم فرستادم. این روزا خسته ام و سعی میکنم بیشتر بخوابم. امشب باز رفتیم باغ گیاهشناسی که اونو توی شب هم ببینیم. بر خلاف اون روز امشب خیلی شلوغ بود. از دم در مردم صف کشیده بودند که برن تو. برخلاف اون شب امشب باغ پر از بچه های خوشکل بود. مامانم هم خیلی دوست داشت و میگفت چقدر بچه هاشون خوشکلن.



برای هر روز کریسمس یه چیزی سمبل شکل درست کرده بودن که آهنگ های کریسمسی پخش میکرد.نمیدونم داستان این 12 تا چیه اما چیزی که درست کرده بودند توش خیلی قشنگ بود. توی 





باغ هم خیلی قشنگ بود. امشب بیشترین حسرتی که داشتم این بود که کاشکی این بلیت ها رو داده بودم به خانواده ای که دیروز مهمونشون بودیم. آخه ما اینجا رو یه بار رفته بودیم و برای من خیلی جذابیتی نداشت اما چون مامانم خیلی دوست داشت اینجا رو و واقعا دلش میخواست که دوباره بیاد باز آوردمش. با این حال تصمیم گرفتم که دیگه همچین کاری نکنم. همینطور دوست داشتم که بچه های جدید که بدون ماشین هستن رو بیارم اما نمیشناختمشون برای همین نتونستم به کسی بگم و فقط من و مامانم رفتیم.





















زیر آسمان خدا 2...
ما را در سایت زیر آسمان خدا 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fzireasemanekhoda27 بازدید : 340 تاريخ : جمعه 15 بهمن 1395 ساعت: 4:13